فرمایشات مقام معظم رهبری در جمع نمایندگان مجلس خبرگان دائم توی گوشم هست...

دغدغه ها و نگرانی های آقا دائم توی ذهنم سان پیدا میکنن... نمیتونم برای مطلب نوشتن تمرکز کنم


اقا فرمودن : آقای یزدی و آقای مصباح نیازی به مجلس خبرگان ندارن بلکه برعکس، وجود اونها به مجلس خبرگان وزانت می بخشید و نبودشان برای مجلس خبرگان یک خسران هست (نقل به مضمون)

و این یعنی : .... نمیدونم... خودتون بگید یعنی چی... خوب انتخاب نکردیم...

آقا فرمودند: کسانی که به شورای نگهبان حمله کردند و شورای نگهبان را تخطئه کردند کار غیر شرعی و غیر اخلاقی انجام دادند... (اگر اون آقایان گوش شنوا داشته باشند)

آقا فرمودند: این رفت و آمدهایی که الان بوجود آمده (کشورهای اروپایی به ایران) تا کنون نفعی برای ما نداشته...

آقا فرمودند: اینکه بعضی ها میگویند ما میخواهیم با تمام دنیا ارتباط داشته باشیم ما هم مخالف با ارتباط نیستیم... ما هم میگوییم ما به غیر از رژیم صهیونیستی و امریکا با همه دنیا ارتباط برقرار میکنیم لکن دنیا فقط اروپا نیست (قابل توجه شیفتگان چشم آبیها و مو بورها)

آقا فرمودند: قضیه نفوذ جدی هست.. بعضی ها این را باور نمی کنند... قضیه ی نفوذ را جدی بگیرید...


..................................................................

آقا فرمودند: شتاب علمی ایران کم شده... من هفت هشت ماه پیش این را گفته بودم ولی بعضی ها قبول نمی کردن... دیروز خود وزیر علوم اعلام کرد شتاب علمی ایران سیر نزولی پیدا کرده...

آقا فرمودن: ما در سه حوزه به عنوان اولویتهای کشور باید فعالیت کنیم و مدیریت کنیم: 1 اقتصاد مقاومتی 2 جهاد و شتاب علمی 3 مصونیت فرهنگی.


اینها مواردی هستن که دائم به ذهنم میاد...

حرف زیاده... درد زیاده... اما یه مطلب رو به عنوان یه مسئله اصلی مطرح میکنم...

فکر خودتون رو در فعالیتهای کوتاه مدت و زود بازده محدود نکنید... ضمن اینکه فعالیتهای از این دست رو رها هم نکنید اما عمده توانتون رو بذارید برای کارهای بنیادی و ریشه ای...

به فکر تربیت نسل باشیم... این تربیت هم باید هر کسی از خودش شروع کنه...

یه استاد اخلاق یا یک عالمی که به ولایت رسیده با یک نگاه یک شخص رو متحول میکنه اما کسی که هزاران کتاب رو خونده اما تحولی در نفس خودش ایجاد نشد با هزاران ساعت سخنرانی هم نمی تونه جان کسی رو متحول کنه... ازین قوطی های تو خالی سر و صدا دار در جامعه کم نیستن... برای رسیدن به ولایت هم فکر نکنیم حتما باید هشتاد سالمون بشه... نه ... وقتی علامه حسن زاده آملی میفرمایند من هر جا عکس شهیدان را میبینم می ایستم و میگویم السلام علیک یا اولیا الله... تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

میانگین سنی شهدای ما زیر بیست و پنج سال بود...

پس به ولایت رسیدن به خواستن و تلاش کردن در راه خدا هست نه به سن و سال...

مبادا با کم کاریمون و ورود پیدا نکردنمون در عرصه هایی که ضرورت داره ولی امر خودمون رو تنها بذاریم...

نباید دست پاچه شد... خوب فکر کنیم... توان خودمون رو ببینیم... اولویتها رو ببینیم... ضرورتها رو ببینیم... امکانات خودمون رو ببینیم...

سنجیده برنامه ریزی کنیم... چشم انداز داشته باشیم برای فعالیت هامون... من نمیگم حتما باید در فضای مجازی فعال باشیم... یا حتما باید به دانشگاه بریم... نه... هر کسی باید توان و استعداد خودش و رسالت خودش رو تشخیص بده... 


خیلی چیزها باید بشنویم... خیلی خودسازی ها باید داشته باشیم... خیلی از مسئولینی که الان با خط ولایت زاویه دارن وقتی به سن ما بودن واقعا شور انقلابی داشتن... واقعا دوستدار ارزشها بودن... دوست داشتن دین رو در جامعه پیاده کنن... اما چون کثرت فعالیتهاشون اونها رو از پرداختن به خود و تزکیه نفس غافل کرده بود نتیجه این شد که امروز زاویه دارن از خط ولایت...

این برای همه ما هشدار هست... جدی بگیریم... باطن انسان تا همیشه مخفی نمی مونه... قیام میکنه... به وقتش چیزهایی از خودمون میبینیم که خودمون انگشت به دهان میمونیم... هوشیار باشیم...

ناس باید سطحش رو ارتقاء بده... شنیدید میگن: خلایق هر چه لایق ؟...

این یک ضرب المثلی هست که پشتوانه حِکمی داره... باید لیاقت ایجاد کنیم... خیلی فاصله داریم...

بدونیم بار خواب زدگی ما رو بیداران جامعه باید به دوش بکشن... 


خسته تون کردم...

هفته ی بعد نخواهم نوشت... اگر عمری باقی موند و توفیقی داشتیم سال بعد در خدمت شما خواهم بود... ممکنه هفته های اول هم نباشم... احتمال میدم... و من الله توفیق...

اگر حقی از کسی ضایع کردم و دلی شکستم عفو بفرمایید..