رجبعلی خیاط به شاگردش می گفت : وقتی می خواهی اُتوی زغالی را روشن بکنی و زغال را فوت بکنی ، برای خدا فوت کن . شاگرد گفت : فوت کردن برای خدا و غیر خدا ندارد . او گفت : چرا خیلی فرق دارد . اگر تو بخواهی برای خدا فوت کنی ، جایی می روی که کسی نباشد و آرم آرام فوت می کنی . ولی اگر برای غیر خدا باشد ، در کف بازار فوت شدید می کنی و ممکن است به چشم کسی برود و روی لباس کسی بنشیند و برایت هم مهم نیست .

چون خدا فقط این جور کارها را می پذیرد . چون خودش خالص است ، خالص را می پذیرد .هر چیزی خالصش ارزش دارد . گلاب خالصش ارزش دارد . شیر وعسل هم همین طور است. آب اگر در یخچال در کنار خربزه وطالبی باشد ، بو میگیرد و طعم و مزه اش عوض میشود . حتی خدا هم خالصش خوب است . قرآن میفرماید : کنار خدا ،هیچ خدایی را قرارنده چون خودت زمین گیر و ناتوان میشوی . خداهم بی مزه می شود . مثل این که شما به گل فروشی میروید ، در کنار گل رز و گل مریم ، چند شاخه کاهو و کرفس هم بگذارند . هیچ کس این کار را نمی کند . وقتی شما کنار خدا ، چیزی را بگذارید ، خدا هم در زندگی تان این قدرمزه ندارد . چون با غیر خدا قا طی شده است...


حاج آقا رنجبر

************************

سیم خاردا 68 : قلب متوجه خداوند تباک تعالی نبود .


شیخ رجبعلی برای فوت کردن ذغال اینقدر دقیق بودند ، ما گاهی برای اعمال عبادی مان اینقدر دقیق نیستیم ...

باید فکری به حال دلمان بکنیم ...