گاهی فکر میکنم که اگه رئیس جمهور میشدم و برای ازدواج جوونا به جای اینکه نفری 3 میلیون وام بدم نفری 25 میلیون وام میدادم 

دچار چه مصائبی میشدم ... تازه آغاز گرفتاریهای دولتم میشد

چون نفری 25 میلیون که وام بدم به دو تا جوون.. جوونا دیگه بهونه مالی ندارن و خیلیهاشون میرن با این وام ازدواج میکنن

بعد که ازدواج کردن حالا مشکلات بیکاری بیشتر خودش رو نشون میده...

لذا بهم فشار میارن که مشکل بیکاری رو حل کن

ازدواج که کردن حالا باید مشکلات مسکن شون رو حل کنم...

لذا این خلاء هم بیشتر خودش رو نشون میده... 

لذا توی چهار سال که نمی تونم این مشکلات رو حل کنم... بیشتر بدنام میشم...

ناگهان یه فکری به ذهنم رسید که چه کاریه؟

این 25 میلیون رو اختصاص میدم به خرید خودرو

هم رونقی میشه واسه خودرو سازی بچه های بالا و از فشارهاشون خلاص میشم

هم چهل و خورده ای از هر ایرانی که خودرو خرید پس میگیرم

هم قسط دادن ماهانه ششصد، هفتصد هزار تومن و پرداخت حدود دو میلیون در سال پول بیمه و استهلاک ماشین، چنان فشاری به قشر متوسط و مستضعف جامعه میاره که عمرا به فکر ازدواج بیافتن

وقتی هم ازدواج نکنن مشکلات بیکاری و مسکن هم کمتر خودش رو نشون میده...

تازه همه هم دعامون میکنن که موجبات صاحب خودرو شدنشون رو فراهم کردیم.

برای ازدواج هم همون 3 میلیون کافیه...

حالا میخوام سال نود و شش کاندید بشم برای ریاست جمهوری....

البته اینها افکار یک انسان پریشان فکر هست...

 جدی نگیرید...