از کودکان میشه درسها آموخت:

مثلا وقتی هنوزنوزاد هستن کلا با اشک و زاری به مطلوبشون میرسن... (این یک اصل هست در نظام هستی)

البته اینها منافاتی با تلاش و تحصیل و تدبیر نداره...

اگر نگاه عادت زده مون رو کنار بذاریم و بدونم این نوزاد ضعیف هم جندالله هست اصول و کدهای فراوانی رو برای خودسازی ازشون فرا میگیریم...

من بیچاره ی نگاه نوزادها در دو سه ماه اول تولدشون هستم... وقتی نگاه حیرت زده شون رو میبینم از نگاه عادت زده خودم خجالت زده میشم...

اما مطلبی که میخوام عرض کنم چیز دیگه ای هست:



کودکی رو فرض کنید که هنوز راه نیفتاد فرض کنید وقتی میخواد راه بیافته حتی یکبار هم زمین نخوره و با همون شرایط جسمیش بتونه در همون دفعه اول به خوبی راه بره

میدونی چه اتفاقی می افته:

استخونهای پاش پرانتزی میشه... مفاصلش آسیب میبینه... مهره های کمرش نابود میشه .. بازم بگم؟

این زمین خوردنها و ایستادنهای لحظه ای موجب میشه استخوانها و مفاصل و مهره هاش قوام پیدا کنه و مستحکم بشه...

بله حتی زمین خوردن هم حکمت داره... و باید باشه برای غیر معصوم


صالح: حالا هی عجله کن برای پاسخ گرفتن سوالات...

کسی که نمی تونه برای رسیدن به مطلوب صبر کنه عاقل نیست...

صالح: اگر صبور نباشی عاقل نیستی...



توجیه نوشت:

چند روزی نیستم برای همین نظرات رو بستم...