بسم الله الرحمن الرحیم

.

خواهرم تعریف می‌کرد برای مسجدشون داشتن قبل از ماه مبارک رمضان پول جمع می‌کردن که کمی رسیدگی کنن به وضعیت مسجد مثل: نقاشی - بنایی و ...

میگفت هر کسی رو که میشناختیم بهش میگفتیم بانی‌شو و خوب برخی‌ها رو مبلغ می‌گفتیم و برخی‌ها که میدونستیم هم بانی هستند و هم وضعشون خوبه مبلغ نمی‌گفتیم که خودشون هرچی میخوان کمک کنن..

نشسته بودیم که یه خانمی اومد داخل مسجد و دوستام گفتن که سیده خانم که اومد تو خیلی دستش به خیره و بانی خوبیه برو سراغش ... رفتم و کار رو توضیح دادم و گفتم که نیاز به پول داریم ، دوستان که همراهم بودن گفتن که لطفا شما دیگه 100 هزار تومان رو کمک کنید دیگه ...

(حالا هرکی به بضاعتش از خرده کمک کرده بود که شریک باشه تو کار مسجد)

به دوستام گفتم شما مبلغ تعیین نکنید لطفا شاید سیده خانم بخوان بیشتر از اینها کمک کنن و شما با گفتنتون محدودش کنید و ایشون هم به همون اندازه کمک کنن ...

بعد ایشون 500 هزار تومان کمک کرده بود و دوستان من هم متعجب شده بودن

.

کمی فکر کردم:

به خودم گفتم دقیقا همینی که تو در خونه خدا همیشه میگی

رفقا درسته که گفتن نمک غذا تونم از ما بخواید ،‌ به نظر من اون برای موقع اضطرار است

آدم وقتی در خونه کریم میره نباید خودش رو محدود کنه ،‌ باید بسپره خودشو به کریم و بگه درمونده شدم از فضل و کرمت هر چیزی رو که خودت صلاح میدونی به من عطا کن

همیشه کریم خودش قبل از بیان ما میدونه که ما چی میخوایم و با گفتن ما احتمالا محدود بشه

اونطور بیشتر هم بهمون عنایت میکنه

فضل و کرمش بسیاره

حاجات دنیایی نخواید ، اونارو خودش میده

بزرگ فکر کنید و بزرگ بخواید

.

مَثَل مَگس رو اینجا گفتم که معلممون در دوران تحصیلی راهنمایی برامون مثال زده بود ؟

کلی در این باب حرف دارم ولی خوب طولانی میشه پست و از حوصله خارج

.

خیلی وقت بود تفکر نوشت ننوشته بودم توی وبلاگ ، البته اینها رو می‌گاهی و محفوظه ، خوب دیگه واگذار کردیم دیگه به رزمنده و ایشون بهتر از ما می نویسند ، جاشون خالیه ،‌ بعضا دوستان میپرسن که کجا هستند ،  ایشون مدت محدودی به خاطر زیاد شدن کار محل کارشون نمیتونن حاضر بشن و بعد از طی شدن مشکلات میان ان شاالله

.

دوستان بزرگوار در این ایام و لیالی خیلی دعا کنید برای بنده حقیر و نویسنده‌های بزرگوار فانوس جزیره