بسم الله الرحمن الرحیم


در جریان کارهای شهید علی خلیلی ، ما توی همایش جبهه مجازی که شرکت کرده بودیم یه نامه نوشتیم به آقای دکتر انصاری (قائم مقام بنیاد شهید و امور ایثارگران) ، تاریخ این همایش 18 اسفند بود (خود این همایش یه پست جداگانه میخواد). از ایشون کمکی خواستیم که برای برگزاری مراسم شهید یه کمکی برای چاپ تبلیغات و کارهای اجرایی بکنند. خیلی جالب بود برام که توی نامه قید فوریت رو درج کردم.

امروز یکشنبه مورخ 94/1/16 تلفنم زنگ خورد. گوشی رو برداشتم یه خانمی پشت خط بود که راجع به نامه صحبت کرد. (مکالمه ما در ذیل آمده است. قسمت های بٌلد شده صحبت های ایشون هست و قسمت های معمولی صحبت های من):

ایشون کدوم شهید هستند و نام پدرشان چیست؟

گفتم ما باید از شما بپرسیم - الان حضور ذهن ندارم نام پدرشون رو

گفت علی خلیلی زیاد داریم ما وقتی سرچ می کنیم

یک شهید امر به معروف داریم که سال قبل شهید شد

باز هم اصرار سر حرف خودش

کمی کلافه شدم و کمی هم عصبانی ولی به روی خودم نیاوردم

خودم رو معرفی کردم و گفتم شما از کدوم قسمت بنیاد شهید تماس میگیرید؟

از قسمت ارتباطات مردمی بنیاد شهید

احوال رئیس قبلشون رو پرسیدم و گفتم کجا هستند

چند ماهی هست که ایشون بازنشست شده اند و نفر دیگری را معرفی کردند که جایگزین شده است

گفتم دیگه الان نوش دارو پس از مرگ سهراب است و نیازی به کمک بنیاد شهید نیست

سالگرد شهید علی خلیلی سوم فروردین بود و امروز 16 فروردین است

بهش گفتم متاسفانه بنیاد شهید اکثر کارهاش اینجوریه

تعداد کارها خیلی زیاده

نه اینها بهانه ایست که ما اداری ها میگیریم وگرنه که وظیفه بنیاد منطقه خودشان است که جویا شوند و نزدیک سال ببینند کاری اگه از دستشان بر میاید انجام دهند. ما که هیچ کاره هستیم یک ماه قبل مراسم و دوستانش از قبل تر دست به کار شدند. حتی شاید کاری هم از ما نخواهند ولی دل گرم می شوند.

بله شما درست میفرمائید. یه کاری چند وقت پیش به ما ارجاع شد مربوط بود به یه جانباز 25 درصد که خیلی مشکلات مالی زیادی داشت و درخواست کمک داده بود برای برطرف شدن مشکلاتش ، چند وقت بعد که ما تماس گرفتیم با خانمش همین جمله شما رو برای ما گفت ،  گفت دیگه الان نوشدارو پس از مرگ سهراب است . جانباز 5 روز بعد از نوشتن نامه برای بنیاد شهید فوت کردند.

متاسفانه ما باید رویکردمون رو تغییر بدیم ، در جریان کارمون ما رفته بودیم بیرجند که ماموریتی به ما دادند که از منزل یه جانباز 5 درصد بازدید کنیم (مستند این دیدار از شبکه یک سیما قبل از عید پخش شد) رئیس بنیاد شهید شهرستان بیرجند هم همراه ما بود. جانباز و همسرش کلی از مشکلاتی که سر راهشون بود تعریف کردند (خودش نیاز به یه پست داره که می نویسم راجع بهشون جداگانه) رئیس بنیاد هم هی از تبصره های قانون تعریف میکرد و می گفت ، میگفت ایشون سال قبل در کمیسیون پزشکی شرکت کردند و حائز جانبازی بیشتر نشدند (حالا دوربین هم داشت تصویر میگرفت و میخواستن مستند پخش کنند) من هم از صحبت های آقای رئیس کلافه شدم گفتم قانون رو که من و شما خوب میدونیم ولی چیکار کردیم برای این بنده خدا؟ ایشون میگه من شیمیایی هستم ،  راهنماییش کردید که بره تست شیمیایی بده؟ رفتید توی دفتر اسامی که در مناطق شیمیایی حضور داشتند رو چک کنید؟ گفت نه ، گفتم پس توضیح دادن قانون و تبصره برای این بنده خدا راه حل نمیشه ... دیگه مونده بود .

به این بنده خدا هم گفتم که ما باید دست به کار بشیم نه این که منتظر باشیم که بیان سراغمون.

حالا شما تلفن دارید از خانواده شهید به ما بدید؟

دارم ولی راجع به نامه دیگه با خانواده صحبت نکنید چون اصلا توی جریان نبودند و شاید دیگه الان ناراحت بشند.

باشه حتما ، دست شما درد نکنه


خیلی متاسف شدم ...

خیلی ...


از برادر خوبم وبلاگ میهمان بابت طراحی هدر و قالب جدید وبلاگ فانوس جزیره به عنوان عیدی به اهالی فانوس جزیره ، صمیمانه تشکر می‌نمائیم.