"دیگه کم آورده م...

خسته شده م...

به هر دری می زنم، بسته است...

اصلا بدبخت تر از من، تو این عالم وجود نداره!!..

طرف نمی تونست دماغش را بالا بکشه، حالا بیا ببین چه زندگی ای به هم زده!!

اما منی که این همه ادعا می کردم چی شده م؟....

از اون گذشته، هیچ کس من رو دوست نداره...

خلاصه که تنها راهی که برام مونده اینه که خودم رو خلاص کنم و تمام!!

راحت میشم از این زندگی کوفتی!!.."


اینها جملاتیه که یه آدمی که به زعم خودش به بن بست رسیده بر زبان میاره...

چند روزیه که یه بنده خدائی که شنیدم قصد خودکشی داره!! فکرم را درگیر کرده...واسه همین به نظرم اومد چند کلامی بنویسم در این خصوص...


همه ی موجودات دنیوی یه جسم دارند که تقریبا میشه گفت قابل رویته...حالا کاری ندارم به اینکه برخی بزرگ و برخی ذره بینی هستند...

برخی از همین موجودات علاوه بر اون جسم، جان هم دارند...اما جانی که اون هم دنیویه..

و برخی از همین موجودات که منحصرا انسان ها را دربرمیگیره، علاوه بر دو مورد قبلی، روح الهی را هم چه بخواهند و چه نخواهند، بهشون میدن...


و بدیهیه که خدای کریم، چیزی را که به بنده ش میده، دیگه پس نمی گیره...و بدیهی تر از اون اینکه روح الهی، همونطور که از ماهیتش مشخصه، فناناپذیره....مگه نمی گیم "بقاء مختص ذات اوست"...این یه ذره روح الهی هم که از اوست، پس نابود نمیشه..


اما جسم و جان دنیوی بالاخره یه روزی نابود می شوند..چه بخواهی و چه نخواهی...

اما روح الهی تو می مونه...و دیگه این دست توست که با او چگونه باشی؟


علی سلام الله علیه و آله در مورد عاقبت افراد گنهکار می فرماید:

"..از همه جگرگدازتر، نمای همسفر عزیز اوست که فریاد پشیمانی و افسوسش را به فلک می رساند.

آری همان یار دیرین و شیرین کار، همان روح عزیز که از افق مجردات پائین آمده و در آغوش او، جای گرفته بود، اکنون سراپا آلوده و ننگین، بال شکسته و پر سوخته، مستمند و اندوهناک، به بالینش حاضر شده، او را به سختی سرزنش و ملامت می کند:

"ای کاش هرگز با تو دوست و آشنا نمی شدم"

این ترانه را خردمندان و افراد پرهیزگار هم، در دوران حیات به خوبی می شنوند و این همان ترانه ای است که وی را ندای جان می نامند..."


بنابراین خودکشی هم راه حل مناسبی برای حل مشکلات نیست...

تنها راهی که می مونه اینه که مثل کوه مقاوم باشی و به پیش بری....

هیچ کس هم، رفیق آدم نباشه، خدا که هست...

علتش هم اینه که بخشی از روحش را در تو دمید...

قدر این مهربانیش را باید بدونیم و درصدد جبران خوبی او باشیم...

که صد البته جبران نمیشه کرد..اما همین ها هم او را خوشحال می کنه....