بسم الله الرحمن الرحیم

رفته بودم مجلس ختم یکی از اقوام، اصولا مجلس ختم مراسم تلنگر و موعظه است نه دید و بازدید اقوام و فامیل، روحانی سخنرانی میکرد:

سیدشهاب الدین مرعشی نجفی (معرفی مختصری از این عالم که شاید شما هم بدانید) پنجمین کتابخانه جهان اسلام را دارد، به راحتی هم اون رو به دست نیاورده، با پول روزه (در گرمای 50 درجه نجف و در سرما) و نماز قرضی در نجف و قم کتاب می خریده است و حالا شده این (توضیحاتی راجع به این عالم و مقام ایشان)

به این فکر میکردم که همه چیز با سختی به دست میاد، صحبت های آقای پناهیان (اگه اشتباه نکنم) اومد توی ذهنم که میگفت انسان اومده در این دنیا که سختی بکشه

اما ماها همه چیز رو به آسونی میخوایم، همه چیز رو باهم میخوایم، دوست داریم زندگیمون یهویی اونی باشه که میخوایم و همه چیز برامون فراهم باشه، و اگه این نباشه غُر مزنیم و گاها ناشکری میکنیم

کمی تحملمون رو ببریم بالا

کمی ظرفیتمون رو ببریم بالا

فکر کنید به این موضوع، البته شماها که مثل من اینطور نیستید ولی خوب خودمون باید با خودمون یه حساب و کتاب هایی برای خودمون داشته باشیم