وبلاگی گروهی

۳۳ مطلب در آبان ۱۳۹۴ ثبت شده است

برای دیگران هم موفقیت بخواهیم!

دوستان بابت انتشار دیر این مطلب واقعا معذرت میخوام. 

یک روز استاد دانشگاه به هر کدام از دانشجویان کلاس یک بادکنک باد شده و یک سوزن داد و گفت یک دقیقه فرصت دارید بادکنک‌های یکدیگر را بترکانید. هر کس بعد از یک دقیقه بادکنکش را سالم تحویل داد برنده است. مسابقه شروع و بعداز یک دقیقه من و چهار نفر دیگه با بادکنک سالم برنده شدیم. 


سپس استاد رو به دانشجویان کرد و گفت: «من همین مسابقه را در کلاس دیگری برپا کردم و همه کلاس برنده شدند زیرا هیچکس بادکنک دیگری را نترکاند چرا که قرار بود بعد از یک دقیقه هرکس بادکنکش سالم ماند برنده باشد که اینچنین هم شد! ما انسان‌ها رقیب یکدیگر نیستیم و قرار نیست ما برنده باشیم و دیگران بازنده. قرار نیست خوشبختی خود را با تخریب دیگران تضمین کنیم. می‌توانیم با هم بخوریم. با هم رانندگی کنیم. با هم شاد باشیم. پس چرا بادکنک دیگری را بترکانیم؟»

۳۰ آبان ۹۴ ، ۰۸:۵۲ ۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
راحله سادات

علم 3 (چگونگی رسیدن به علم و مسئله حقیقت نفس)

توی کل این هفته در حال فکر کردن و منسجم کردن مطلبم بودم از امروز قبل از اذان صبح هم همینطور مشغول نوشتنش بودم اما از 5 صبح نت قطع شد هنوز هم وصل نشد... اومدم بیرون بعد اینکه کل شهر رو گشتم تازه یه کافی نت پیدا کردم که باز بود و دارم مینویسم... خلاصه منو ببخشید بابت این همه تاخیر....

مقام معظم رهبری چند روز پیش در جمع اساتید دانشگاه تذکذات و هشدارهایی دادند در باب کند شدن سیر علمی در دانشگاه...

این ولی خدا در ابتدای فرمایشاتشون اشاره کردن به پیشینه علمی ایران و قدرت تمدنی کشور ما... اشاراتی داشتند به اینکه قبل از اینکه این سازوکار دانشگاهی در ایران بوجود بیاد در سیستم تعلیم و تربیت این مرز و بوم امثال ابن سیناها تربیت میشدند...

پس سازوکار تعلیمی در کشور ناکارامد نبود...(البته این عرض بنده هست)

ادامه مطلب...
۲۹ آبان ۹۴ ، ۱۷:۱۵ ۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
صالح

قدم پنجاه و نهم ... نیکوترین لباسِ دین ...


امام صادق (ع) فرمودند:«لا ایمانَ لِمَن لاحَیاءَ لَهُ ؛ایمانی نیست برای آن کسی که "حیاء" ندارد.»


این روزها که دلمان هوای کربلا را میکند کمی هم به حیای حضرت زینب سلام الله علیها فکر کنیم و درس بگیریم ...

ادامه مطلب...
۲۸ آبان ۹۴ ، ۰۸:۱۲ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
افسر جنگ نرم

دغدغه ی دین

قبل از انقلاب بود دیدم پسرم با یه بغل مجله اومد خونه

مجله هارو که دیدم تعجبم بیشتر شد...

همون تصویر هنر پیشه های سینما و رقاصه ها و ....

گفتم:پسرم این همه مجله چیه خریدی؟

اونم از این مجلات کثیف...

تو که اهل این چیزا نبودی؟

تو به محرم نگاه نمیکنی چه برسه به اینها

گفت:پول یک ماه کارم و دادم اینا رو از باجه ی سرکوچه خریدم تا بسوزونمشون..

تا بقیه جوونای محل نخرن

گفتم:مادر جان این یه باجه که تو شهر نیست..

مجلات همه شهرو که نمیتونی بخری؟

گفت اما فردای قیامت میتونم به خدا بگم که من هرچه در وسع و توانم بود

به وظیفه ام عمل کردم....

 به مناسبت سالروز شهادت شهید مهدی زین الدین،از زبان مادر شهید

+

این معرفی نامه ی کتاب رولطف کنید ببینید.

توجیه المسائل کربلا

توجیه ها و بهانه هایی برای با حسین نبودن

۲۷ آبان ۹۴ ، ۱۶:۲۶ ۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مَروه

امروز چند شنبه است؟...

یادش به خیر دوران مدرسه...

یادمه اول مهر، ابوی گرامی می رفت کلی لوازم التحریر می خرید و چون حوصله نداشت هر از گاهی مجددا پول بده بابت مداد سیاه و مداد قرمز، این دو مورد را بسته ای می خرید...ولی خب تحت نظارت مادرم، تا مدادت به ارتفاع یکی دو سانت نمی رسید حق نداشتی مداد جدید برداری....

ادامه مطلب...
۲۷ آبان ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
رزمنده

عرصه ی فرهنگی،عرصه ی جهاد است

یه وقتهایی فکر میکردم توی روضه ها باید برم یه گوشه بشینم

خودم باشم و خدا

اصلا اگه نگاه کسی روی من بود نمیشد که اشک بریزم...

این محرم خدا درسی به من داد....

یک شبی روضه بودیم...

هر چه کردم نه اشکی نه غمی...

مونده بودم چیکار باید بکنم..

چشم گردوندم بین جمعیت...

مجلس عزا نبود انگار

صورتک ها مصیبت زده نبودن...

اما یک جفت چشم سرخ از اشک، وسط جمعیت،

باعث شد حال مصیبت در من هم غالب بشه...

ادامه مطلب...
۲۶ آبان ۹۴ ، ۰۸:۰۰ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مَروه