استاد پناهیان :
خانم شما برای شما آش درست کرده، گذاشته سر سفره.
رسیدی خانه، اعصاب خورد، خسته، آدم گرسنه هم دو برابر میشود ظرفیت عصبانی شدنش ...
قاشق را میزنی که آش را میل بفرمایید ،
یکدفعهای میبینید آش یک ذره نمک ندارد.
آقا میخواهی چه کار کنی؟ چند تا گزینه است آقا ببینیم کدامش را علامت میزنیم؟
مـــذاکرات آشـــتی فـــرد گـــناه کـــار با خـــدا..(مذاکرات 1+1)...
1.خــدایــا: من لذت گناه را ترک میکنم و در مقابل تو تحریم لذت مناجات را از من بردار..
2.خــدایا: من کسانی را که تو دوستشان نداری را ترک میکنم و در مقابل تو لذت با خود بودن را به من بده..
3.خــدایا: من پنــاهگاه شیطان را ترک میکنم و در مقـــابل تو پـناهگاه امن خودت را به من بده..
خـــــــــدایـــــا.......!؟
عرض کنم مطلب این هفته قدری مفصل شد لذا عذر خواهی میکنم اما تقاضا دارم کسانی که میخوان بخونن لطفا براش وقت بذارن با حوصله مطالعه بفرمایند اگر امروز فرصت نداشتید و کم حوصله بودید مهم نیست هر وقت که وقتتون باز بود و حوصله داشتید مطالعه بفرمایید ضمن اینکه اگر خلاصه اش رو خواستید مطالعه کنید خطوط قرمز رو بخونید.
غالبا افرادی مثل من از خطورات ذهنی شان مخصوصا در وقت نماز گله دارن من میخوام نکاتی رو در این باره مطرح کنم سیر بحث رو به ترتیب زیر پیش میریم :
1_ ماهیت قوه خیال و وهم چیه و انتظارات شخص از این قوا چگونه باید باشه؟
2_ حضور قلب به چه معناست ؟ آیا خدایی که در ذهن تصور میکنیم و با او تکلم میکنیم حضور قلب محسوب میشه؟
3_ دلیل پراکندگی قوه خیال و وهم چیه؟ و راه برون رفت ازاین پراکندگی چیه؟
4_ نماز معراج مومن هست و محل مشاهده هست
1- اول باید قوه وهم و خیال رو بشناسیم شاید همه دوستان
"دیگه کم آورده م...
خسته شده م...
به هر دری می زنم، بسته است...
اصلا بدبخت تر از من، تو این عالم وجود نداره!!..
طرف نمی تونست دماغش را بالا بکشه، حالا بیا ببین چه زندگی ای به هم زده!!
اما منی که این همه ادعا می کردم چی شده م؟....
از اون گذشته، هیچ کس من رو دوست نداره...
خلاصه که تنها راهی که برام مونده اینه که خودم رو خلاص کنم و تمام!!
راحت میشم از این زندگی کوفتی!!.."